باورهای محدود کننده با نیت خوب ایجاد می شوند تا از ما محافظت کنند. والدین ما به طور طبیعی نگران رفاه ما هستند و می توانند اضطراب و ترس خود را در قالب یک باور محدود کننده منتقل کنند. به این ترتیب، یک تجربه بد در کودکی که در آن شرمنده یا تهدید شده بودیم، ممکن است ما را به ایجاد یک باور محدود کننده سوق دهد که ما را از تجربه مجدد باز می دارد.
با این حال زمانی که این باورها مانع رشد شخصی و پیگیری اهداف زندگیمان میشوند؛ از مفید بودن یا محافظتکننده بودن به یک مشکل تبدیل خواهند شد. در این مقاله از روانکده شما را با رایج ترین باورهای محدود کننده که مانع موفقیت میشوند آشنا خواهیم کرد.
تعریف باور
باورها عقایدی شخصی مبنی بر درست و واقعی بودن چیزهای خاصی میباشند و اغلب توسط یک اطمینان معنوی، عاطفی یا اخلاقی پشتیبانی می شوند.
در نتیجه باورهایمان، ما خود را شایسته یا بیارزش، قدرتمند یا ناتوان، لایق یا نالایق، قابل اعتماد یا غیرقابل اعتماد، دوست داشتنی یا منفور، متکی به خود یا وابسته، انعطافپذیر یا ناسازگار تعریف میکنیم و باورهای شما پیامدهای گسترده ای، چه مثبت و چه منفی، در زندگی شما دارند؛ به طوریکه باورها بر خلق و خو، روابط، عملکرد شغلی، عزت نفس، سلامت جسمانی و حتی دیدگاه مذهبی یا معنوی شما تأثیر می گذارند.
مطلب مرتبط: ۱۰ گام طلایی جذابیت کلام
برخی از باورهای ما ریشه دار و غیرقابل تغییر هستند و برخی نه . شناخت سیستم اعتقادی خود به شما این امکان را می دهد که تصمیماتی بگیرید که متناسب با زندگی و سطح راحتی شما باشد. با این حال، گاهی اوقات ما با توقف در منطقه راحتی خودمان؛ به کل زندگی خود آسیب می رسانیم.
باورهای محدود کننده چیست؟
باورهای محدود کننده اغلب در مورد خود و هویت ما هستند و گاهی این باورها ممکن است درباره افراد دیگر و به طور کلی جهان باشند. اغلب باورهای محدود کننده افکار ناخودآگاهی هستند که فرد آنها را حقیقت مطلق میداند و او را به نوعی محدود می کنند.
بسیاری از باورهای محدود کننده ما ناشی از تجربیاتی میباشند که اغلب با شرم، خجالت یا ترس همراه هستند و به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای جلوگیری از احساسات منفی کمتر (مانند ناامیدی، اضطراب، خشم، غم و اندوه) عمل می کنند.
این باورها با جلوگیری از حرکت رو به جلو و رشد در سطح شخصی و حرفه ای، تأثیر منفی بر زندگی ما میگذارند. 10 باور محدودکننده رایج که مانع از موفقیت می شوند عبارتند از:
- انجام می دهم / انجام نمیدهم
ممکن است خودمان را با کارهایی که انجام می دهیم یا انجام نمی دهیم تعریف کنیم؛ مثلا بگویم “من یک حسابدار هستم”، به این معنی که من بازاریابی انجام نمی دهم و حتی نباید به آن فکر کنم.
- من لیاقت ندارم …
یکی دیگر از باورهای محدود کننده رایج، مربوط به نحوه قضاوت ما درباره خودمان است. وقتی فکر می کنیم “من لیاقت ندارم…” ؛ منتظر یا دنبال چیزهایی نخواهیم بود.
- من نمی توانم
ما اغلب تصورات محدودی از آنچه می توانیم و نمی توانیم انجام دهیم داریم. اگر فکر می کنم “نمی توانم بخوانم” هرگز سعی نمی کنم یا برای بهبود توانایی خود به کلاس های آواز نمیروم. در واقع نکته اصلی بسیاری از جملات «نمیتوانم» این است که معتقدیم تواناییهایمان ثابت است و نمیتوانیم یاد بگیریم.
- من باید / نباید
ما مقید به ارزش ها، هنجارها و قوانینی هستیم که آنچه را که باید و نباید انجام دهیم محدود می کنند؛ با این حال همه اینها اجباری نیستند. اگر فکر می کنم “من باید خانه را هر روز تمیز کنم”؛ این باور زمانی را که میتوانم در چیزی مفیدتر صرف کنم از من می گیرد.
مطلب مرتبط: مرزهای پرخاشگری! تفاوت پرخاشگری و رفتار قاطعانه را میشناسید؟
- من هستم/نیستم
مثلاً ممکن است فکر کنیم «من یک هنرمند هستم» و به این نتیجه برسیم که هرگز نمیتوانیم در ریاضیات خوب باشیم، یا نباید دستهایمان را با کارهای فنی آلوده کنیم. در واقع تفکر “من هستم” فرض می کند که ما نمی توانیم تغییر کنیم. چه فکر کنم «من باهوش هستم» یا «من باهوش نیستم»، هر یک از این باورها ممکن است مرا از جستجوی یادگیری باز دارد.
«من هستم» اغلب به تعمیم می انجامد؛ برای مثال گاهی «من احمق هستم» به معنای «من آدم احمقی هستم» میباشد؛ ولی استفاده از یک کادربندی که فعل را به عمل فردی متصل میکند، مانند “این کار احمقانه ای بود” بهتر است.
بیشتر بخوانید: تجسم خلاق چیست؟
- من ندارم
من تجربه درستی ندارم و نمی دانم چگونه این کار را انجام دهم؛ یکی دیگر از باورهای محدودکننده رایج میباشد. گاهی ارزیابی زیاد روی داشتهها و نداشتههایمان به مانع بزرگی بر سر راه حرکت رو به جلو تبدیل میشوند.
- خیلی دیر است
برای دنبال کردن رویاهایم خیلی دیر شده است، من برای پوشیدن این لباس خیلی پیر شده ام و …؛ از دیگر باوهای محدودکننده برای رشد و تجربه زندگی دلخواه ما هستند.
- یک نفر بهتر وجود دارد
کسی بهتر برای آن نقش وجود دارد؛ بنابراین من حتی نباید درخواست بدهم، همکاران من در این زمینه به مراتب دانش بیشتری دارند و … از دیگر باورهای محدودکننده ای هستند که به دلیل خود کم بینی و عزت نفس پایین در افراد ایجاد میشوند.
- … می گوید من هستم
مادرم می گوید من همیشه خیلی عصبی هستم، شوهرم می گوید من بیش از حد مطمئن و صریح هستم.
افرادی که اجازه میدهند دیگران آنها را تعریف کنند و شخصیت و تواناییهایشان را بر اساس گفتههای بقیه میپذیرند؛ چنین باورهای محدودکننده ای دارند.
- جهان چگونه کار می کند
فراتر از باورهای محدود کننده فوق، انواع باورها در مورد «چگونگی کار جهان»، از قوانین طبیعت گرفته تا خواص مواد می تواند وجود داشته باشد. از باور به اینکه همه سگ ها گاز می گیرند تا این ایده که سفر با هواپیما خطرناک است!
تغییر باور
همه ما باورهای محدود کننده ای داریم که ما را از دستیابی به رویاها یا حتی اهداف روزمره باز میدارند. این باورهای محدودکننده از یک طرز فکر ثابت سرچشمه میگیرند و برای شناسایی و تغییر آنها باید روی عضله خودآگاهی خود کار کنید.
«تنها چیزی که شما را از رسیدن به آنچه می خواهید باز می دارد؛ داستانی است که مدام برای خودتان تعریف می کنید. تونی رابینز»
در حقیقت آنچه به خود می گویید همان چیزی است که به آن باور دارید و این باور می تواند نقش مهمی در نحوه نگرش به جهان و احساسات شما داشته باشد.
مطلب مرتبط: آسیب های اجتماعی
وقتی شروع به توسعه خودآگاهی برای شناسایی باورهای محدودکننده خود می کنید، می توانید از همین موقعیت استفاده کنید و فرصتی برای بهبود ایجاد کنید. در نهایت، شما میتوانید در عمل با به رسمیت شناختن یک باور محدودکننده و قالب بندی مجدد آن باور، یک گام رو به جلوبردارید.
«تو باید همان تغییری باشی که میخواهی در دنیا ببینی. مهاتما گاندی»
تغییر از درون شما شروع می شود و به دنبال آن میتوانید شاهد تغییری در رفتار و عملکرد خود باشید که به موفقیت شما کمک می کند و در نهایت تغییری در جهان ایجاد می کند.
کلام آخر
آیا باورهای محدود کننده واقعاً برای ما مفید هستند و ما را از آسیب دور می کنند؟ با مطالعه این مطلب متوجه شدید که در عمل برخی از باورهایی که ما را محدود می کنند؛ در واقع باورهای معتبری هستند که ارزش حفظ کردن را دارند، اما واقعیت این است که بسیاری از ما در مورد امنیت درک شده اشتباه می کنیم و به همین دلیل باورهای محدودکننده ما را وادار می کنند که با احتیاط بی مورد با مسائل رفتار کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید