تاریخ امروز :23 آبان 1404
اختلال هیپومانیا چیست؟

اختلال هیپومانیا چیست؟[علائم، دلایل و روش های درمان آن]

هیپومانیا و شیدایی دوره‌ هایی از رفتار بیش از حد فعال و هیجان ‌انگیز هستند که می‌توانند تاثیر قابل ‌توجهی بر زندگی روزمره شما داشته باشند. هیپومانیا یک نسخه خفیف تر از شیدایی است که برای یک دوره کوتاه (معمولا چند روز) طول می کشد. شیدایی شکل شدید تری است که برای مدت طولانی تری (یک هفته یا بیشتر) طول می کشد.

ممکن است به خودی خود یا به عنوان بخشی از برخی مشکلات سلامت روان از جمله اختلال دو قطبی، اختلال افسردگی فصلی، روان پریشی پس از زایمان یا اختلال اسکیزوافکتیو، هیپومانیا و یا شیدایی داشته باشید. برخی افراد هیپومانیا و شیدایی را لذت بخش می دانند یا ممکن است آن ها را بسیار ناراحت کننده یا ناخوشایند بیابید.

هیپومانیا چند روز طول می کشد و نسبت به شیدایی قابل کنترل تر است. هنوز هم می تواند تاثیر مخربی در زندگی شما داشته باشد و افراد ممکن است متوجه تغییر در خلق و خو و رفتار شما شوند. اما معمولا می‌ توانید به فعالیت ‌های روزانه‌ تان ادامه دهید، بدون این که این فعالیت ‌ها به شدت تحت تاثیر قرار گیرند.


مطالب مرتبط: اختلال دو قطبی چیست؟


فهرست مطالب

علائم هیپومانیا چگونه هستند؟

علائم هیپومانیا می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • شاد، سرخوش یا احساس خوشبختی داشته باشید.
  • خیلی هیجان زده، مثل این که نمی توانید به اندازه کافی سریع کلمات خود را بیان کنید.
  • تحریک پذیر و آشفته
  • افزایش انرژی جنسی
  • به راحتی حواس ‌تان پرت می‌ شود، مثل این که افکار تان در حال مسابقه هستند، یا نمی ‌توانید تمرکز کنید.

رفتار شما ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • فعال تر از حد معمول بودن
  • زیاد صحبت کردن یا خیلی سریع صحبت کردن
  • بسیار دوستانه بودن
  • خیلی کم خوابیدن
  • خرج کردن بیش از حد پول
  • از دست دادن بازداری های اجتماعی یا ریسک کردن

اختلال مانیا یا شیدایی چیست؟

اختلال مانیا یا شیدایی چیست؟

شیدایی یک هفته یا بیشتر طول می کشد و تاثیر منفی شدیدی بر توانایی شما برای انجام فعالیت های روزمره معمولی شما می گذارد اغلب این فعالیت ها را مختل می کند یا به طور کامل متوقف می کند. شیدایی شدید بسیار جدی است و اغلب نیاز به درمان در بیمارستان دارد.

علائم شیدایی می تواند شامل هر یک از علائم هیپومانیا ذکر شده در بالا باشد و همچنین می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • شاد، سرخوش یا احساس خوشبختی
  • به طور غیرقابل کنترلی هیجان زده هستید، مثل این که نمی توانید کلمات خود را به اندازه کافی سریع بیان کنید.
  • تحریک پذیر و آشفته
  • افزایش انرژی جنسی
  • به راحتی حواس ‌تان پرت می ‌شود، مثل این که افکار تان در حال مسابقه هستند، یا نمی‌ توانید تمرکز کنید.
  • بسیار مطمئن یا ماجراجو
  • مثل این که شما غیرقابل لمس هستید یا نمی توانید آسیبی به شما وارد شود
  • مثل این که می توانید وظایف فیزیکی و ذهنی را بهتر از حد معمول انجام دهید.
  • مثل این که چیز هایی را می ‌فهمید، می ‌بینید یا می ‌شنوید که دیگران نمی ‌توانند.

رفتار شما ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • فعال تر از حد معمول بودن
  • زیاد صحبت کردن، خیلی سریع صحبت کردن یا بی معنی بودن برای دیگران
  • بسیار دوستانه بودن
  • گفتن یا انجام کار هایی که نامناسب و خارج از شخصیت است.
  • خیلی کم می خوابید یا اصلا نمی خوابید.
  • بی ادب یا پرخاشگر بودن
  • سوء استفاده از مواد مخدر یا الکل
  • خرج کردن بیش از حد پول یا به روشی که برای شما غیرعادی است.
  • از دست دادن بازداری های اجتماعی
  • خطرات جدی با ایمنی خود

تفاوت مانیا و هیپومانیا در چیست؟

تفاوت مانیا و هیپومانیا در چیست؟

شیدایی و هیپومانیا از نظر مدت، شدت و اختلال عملکردی متفاوت هستند:

  • مدت زمان: در شیدایی، خلق و خوی افزایش یافته یا تحریک پذیر حداقل یک هفته طول می کشد. در هیپومانیا، علائم حداقل 4 روز طول می کشد.
  • شدت: در شیدایی علائم شدید و در هیپومانیا خفیف تا متوسط ​​است.

شیدایی یک حالت خلقی است، نه یک وضعیت پزشکی. این دوره ای از خلق و خوی دائما بالا، گسترده یا تحریک پذیر است که حداقل یک هفته طول می کشد. در برخی موارد، می تواند آن قدر شدید شود که باعث ایجاد تفکر هذیانی و مشکلات قابل توجهی در عملکرد در موقعیت های اجتماعی یا فعالیت های روزانه شود.

از سوی دیگر، هیپومانیا را می توان به عنوان شکل خفیف تری از شیدایی تعریف کرد. این یک دوره خلق و خوی دائما بالا، گسترده یا تحریک‌ پذیر است که حداقل چهار روز و تا یک هفته طول می‌ کشد.

همان علائم شیدایی را دارد. با این حال، به جای شدید بودن، به اندازه کافی خفیف است که فرد معمولا می تواند در فعالیت های روزانه به طور طبیعی عمل کند.

درمان بیماری هیپومانیا چگونه است؟

اختلال یادگیری چیست؟ بیشتر بخوانید: اختلال یادگیری چیست؟[انواع ، دلایل، نشانه ها و معرفی بهترین روش های درمانی]

درمان بیماری هیپومانیا چگونه است؟

حتی در غیاب روان پریشی و خلق و خوی شدیدا اغراق آمیز مرتبط با شیدایی، هیپومانیا می تواند عواقب طولانی مدت جدی داشته باشد. برای مثال، بیش ‌جنس ‌گرایی می‌ تواند منجر به خراب شدن روابط و عفونت ‌های مقاربتی (STIs)  شود. هزینه‌ های بی ‌ملاحظه می ‌تواند منجر به مشکلات مالی شدید شود و رفتار نامناسب می ‌تواند باعث از دست دادن شغل یا دوری از عزیزان تان شود.

استفاده از دارو هایی به نام تثبیت کننده های خلقی رایج ترین و موثر ترین راه برای درمان هیپومانیا است. پزشک شما ممکن است یک یا چند مورد از موارد زیر را تجویز کند:

  • دارو های ضد روان پریشی (می توانند علائم هیپومانیا را تا زمانی که لیتیوم یا والپروئیک اسید تاثیر کامل ندهند کاهش دهند)
  • بنزودیازپین ها (دارو های ضد اضطراب)
  • لیتیوم (تثبیت کننده خلق و خو با اثرات ضد افسردگی)
  • والپروئیک اسید (ضد تشنج)

علاوه بر این، رویکرد های کل نگر و تغییرات سبک زندگی وجود دارد که می تواند به موارد زیر کمک کند:

  • اجتناب از محرک هایی که می توانند به عنوان محرک عمل کنند، مانند کافئین، شکر و صحنه های اجتماعی پر سر و صدا و شلوغ
  • ورزش روزانه
  • هر شب هفت تا هشت ساعت بخوابید
  • خوردن منظم وعده های غذایی

مطالب مرتبط: طول عمر بیماران دو قطبی چقدر است؟


هیپومانیا و ازدواج آیا ممکن است؟

شما می توانید با شریکی که به اختلال دو قطبی مبتلاست، کاملا یک رابطه سالم و شاد داشته باشید. این وضعیت ممکن است جنبه های مثبت و چالش برانگیز را برای رابطه به همراه داشته باشد، اما شما می توانید برای حمایت از شریک زندگی خود و کمک به او در مدیریت علائم خود اقداماتی انجام دهید.

تعریف هیپومانیا و تفاوت آن با مانیا

هیپومانیا اصطلاحی است که در روانپزشکی برای توصیف حالتی از سرخوشی و افزایش انرژی به کار می‌رود که از شدت کمتری نسبت به مانیا برخوردار است. در این وضعیت فرد احساس می‌کند انرژی فراوانی دارد، نیازش به خواب کاهش می‌یابد و اعتمادبه‌نفسش بیش از حد بالا می‌رود. این حالت معمولاً چند روز تا چند هفته ادامه پیدا می‌کند و گرچه ممکن است در نگاه اول مثبت به نظر برسد، اما اگر کنترل نشود می‌تواند به بروز مشکلات جدی منجر شود.
تفاوت هیپومانیا با مانیا در شدت و پیامدهای آن است. در مانیا فرد دچار اختلال شدید در عملکرد روزانه می‌شود و حتی ممکن است به توهم یا رفتارهای پرخطر کشیده شود. در مقابل، هیپومانیا معمولاً بدون روان‌پریشی اتفاق می‌افتد و فرد همچنان قادر به انجام فعالیت‌های روزمره است. همین تفاوت باعث می‌شود تشخیص هیپومانیا دشوارتر باشد زیرا بسیاری آن را با پرانرژی بودن طبیعی یا شادی موقتی اشتباه می‌گیرند.

نشانه‌های رفتاری و هیجانی در اختلال هیپومانیا

یکی از ویژگی‌های اصلی هیپومانیا افزایش غیرعادی سطح انرژی است. فرد ممکن است کمتر بخوابد و در عین حال احساس خستگی نکند. در چنین حالتی افکار او سریع‌تر از حالت عادی حرکت می‌کنند و همین امر باعث می‌شود پرحرف‌تر شود یا ایده‌های متعددی به ذهنش برسد. از نظر هیجانی، این افراد سرخوش، تحریک‌پذیر یا حتی پرخاشگر به نظر می‌رسند و معمولاً کنترل کمتری بر هیجانات خود دارند.
از جنبه رفتاری نیز تغییراتی قابل مشاهده است. بسیاری از افراد مبتلا به هیپومانیا به فعالیت‌های پرخطر مانند خرج‌کردن بی‌محابا، رانندگی تند یا روابط بی‌ثبات روی می‌آورند. با وجود این، علائم به‌اندازه مانیا شدید نیست و به همین دلیل اطرافیان ممکن است آن را جدی نگیرند. همین موضوع گاهی سبب می‌شود فرد دیرتر به دنبال درمان برود و اختلال در او تثبیت شود.

نقش تغییرات خلقی در تشخیص هیپومانیا

تغییرات خلقی از اصلی‌ترین شاخصه‌های هیپومانیا هستند. فرد ممکن است از شادی و خوش‌بینی شدید به تحریک‌پذیری یا عصبانیت سریع تغییر حالت دهد. این نوسان‌های خلقی هرچند کوتاه‌مدت‌اند، اما به‌خوبی نشان می‌دهند که هیجان‌های فرد از حالت طبیعی فراتر رفته است. برای تشخیص، روانپزشک معمولاً به بررسی این تغییرات در کنار مدت زمان و شدت آن‌ها می‌پردازد.
یکی از دشواری‌های تشخیص این است که برخی افراد این تغییرات را مثبت تلقی می‌کنند، زیرا در دوره‌های هیپومانیک توان کاری بیشتری دارند یا احساس می‌کنند خلاقیتشان افزایش یافته است. اما واقعیت این است که این انرژی موقتی می‌تواند به رفتارهای ناسالم منجر شود و در ادامه چرخه‌های افسردگی را تشدید کند. بنابراین تغییرات خلقی نه‌تنها نشانه‌ای از هیپومانیا هستند، بلکه هشداری برای مراجعه زودهنگام به متخصص محسوب می‌شوند.

ارتباط اختلال هیپومانیا با اختلال دوقطبی

هیپومانیا به طور مستقیم با اختلال دوقطبی نوع دوم مرتبط است. در این نوع از اختلال دوقطبی، فرد دوره‌هایی از افسردگی شدید و دوره‌هایی از هیپومانیا را تجربه می‌کند. بر خلاف اختلال دوقطبی نوع اول که در آن مانیا شدید رخ می‌دهد، در نوع دوم شدت علائم کمتر است اما همچنان کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
این ارتباط به روانپزشکان کمک می‌کند تا هیپومانیا را نه به‌عنوان یک وضعیت جداگانه، بلکه بخشی از طیف اختلالات خلقی در نظر بگیرند. در واقع تشخیص صحیح هیپومانیا می‌تواند از ورود فرد به چرخه‌های شدیدتر مانیایی یا افسردگی جلوگیری کند. درمان زودهنگام و شناخت ارتباط آن با دوقطبی نقش حیاتی در مدیریت طولانی‌مدت بیماری دارد.

عوامل ژنتیکی و زیستی مؤثر بر بروز هیپومانیا

پژوهش‌ها نشان داده‌اند که عوامل ژنتیکی نقش قابل توجهی در بروز هیپومانیا دارند. افرادی که در خانواده خود سابقه اختلالات خلقی مانند دوقطبی یا افسردگی دارند، بیشتر در معرض ابتلا به هیپومانیا قرار می‌گیرند. این ارتباط نشان می‌دهد که ژن‌ها می‌توانند در تنظیم ناقل‌های عصبی مغز نقشی کلیدی ایفا کنند.
از نظر زیستی نیز تغییر در عملکرد مواد شیمیایی مغز مانند دوپامین و سروتونین با هیپومانیا مرتبط دانسته شده است. این تغییرات باعث می‌شوند سیستم پاداش مغز بیش‌فعال شود و فرد به‌طور غیرعادی انرژی و انگیزه پیدا کند. درک این زمینه‌های زیستی به پژوهشگران کمک کرده است تا راهکارهای درمانی مؤثرتری طراحی کنند و داروهایی توسعه دهند که مستقیماً بر تعادل شیمیایی مغز اثر می‌گذارند.

تأثیر محیط و سبک زندگی بر شدت علائم هیپومانیا

اگرچه ژنتیک نقش مهمی دارد، اما عوامل محیطی نیز در بروز و شدت علائم هیپومانیا بی‌تأثیر نیستند. فشارهای روانی، استرس‌های شغلی یا خانوادگی و حتی تغییرات ناگهانی در سبک زندگی می‌توانند دوره‌های هیپومانیک را تحریک کنند. برای مثال کم‌خوابی یکی از محرک‌های شناخته‌شده‌ای است که می‌تواند نشانه‌های هیپومانیا را آشکارتر کند.
سبک زندگی سالم می‌تواند تا حد زیادی به مدیریت علائم کمک کند. افرادی که برنامه خواب منظم دارند، ورزش می‌کنند و از مصرف مواد محرک پرهیز می‌کنند، کمتر دچار شدت علائم می‌شوند. بنابراین توجه به محیط زندگی و تغییر عادات روزمره یکی از گام‌های مهم در کنترل هیپومانیا به شمار می‌رود.

پیامدهای اختلال هیپومانیا بر روابط فردی و اجتماعی

هیپومانیا به دلیل تغییرات شدید خلقی و رفتاری، تأثیر مستقیمی بر روابط فردی و اجتماعی دارد. فرد در دوره‌های هیپومانیک ممکن است بیش از حد پرحرف یا سلطه‌جو شود و همین امر تعادل روابط خانوادگی و دوستانه را بر هم بزند. اطرافیان اغلب نمی‌دانند چگونه با این تغییرات کنار بیایند و همین مسئله منجر به بروز تنش و سوءتفاهم می‌شود.
از جنبه اجتماعی نیز فرد ممکن است تصمیم‌های عجولانه‌ای بگیرد که موقعیت شغلی یا جایگاه اجتماعی او را به خطر بیندازد. برای مثال خرج‌های غیرمنطقی یا رفتارهای هیجانی می‌تواند اعتماد همکاران یا دوستان را کاهش دهد. این پیامدها نشان می‌دهد که مدیریت هیپومانیا نه تنها برای سلامت فردی، بلکه برای حفظ روابط اجتماعی پایدار ضروری است.

اختلال هیپومانیا

چالش‌های شغلی و تحصیلی افراد مبتلا به هیپومانیا

در محیط‌های شغلی، افراد مبتلا به هیپومانیا گاهی با مشکل تمرکز روبه‌رو می‌شوند. آن‌ها ممکن است در دوره‌های پرانرژی خود پروژه‌های زیادی را آغاز کنند اما توانایی به پایان رساندن همه آن‌ها را نداشته باشند. همین موضوع باعث می‌شود عملکردشان ناپایدار به نظر برسد و اعتماد مدیران یا همکاران نسبت به آن‌ها کاهش یابد.
در زمینه تحصیل نیز چنین چالش‌هایی وجود دارد. دانشجویان یا دانش‌آموزانی که با هیپومانیا مواجه هستند، ممکن است در دوره‌های کوتاه به موفقیت‌های چشمگیری برسند اما پس از آن به دلیل کاهش انرژی دچار افت شوند. این فراز و فرودها اگر مدیریت نشوند، می‌توانند مسیر تحصیلی فرد را مختل کنند و باعث ایجاد احساس ناکامی یا سرخوردگی شوند.

روش‌های تشخیص و ارزیابی بالینی هیپومانیا

تشخیص هیپومانیا نیازمند بررسی دقیق توسط روانپزشک یا روانشناس بالینی است. متخصص معمولاً از مصاحبه بالینی، پرسشنامه‌های استاندارد و مشاهده تغییرات رفتاری برای شناسایی اختلال استفاده می‌کند. یکی از معیارهای مهم، مدت زمان ادامه‌دار بودن علائم است که معمولاً دست‌کم چهار روز متوالی باید وجود داشته باشند تا تشخیص هیپومانیا مطرح شود.
علاوه بر بررسی علائم، پزشک سوابق خانوادگی و پزشکی فرد را نیز ارزیابی می‌کند. این اطلاعات به درک بهتر ریشه‌های اختلال کمک می‌کند. تشخیص صحیح اهمیت زیادی دارد زیرا درمان نادرست می‌تواند به تشدید چرخه‌های خلقی یا بروز مانیا منجر شود. به همین دلیل، مراجعه به مراکز تخصصی و پرهیز از خودتشخیصی اهمیت بالایی دارد.

راهکارهای درمانی و مدیریت اختلال هیپومانیا

مدیریت هیپومانیا ترکیبی از درمان دارویی و روان‌درمانی است. داروها معمولاً برای تنظیم خلق و جلوگیری از شدت یافتن علائم به کار می‌روند. در کنار آن، روان‌درمانی به فرد کمک می‌کند الگوهای فکری و رفتاری ناسالم را شناسایی کند و شیوه‌های سالم‌تری برای مواجهه با استرس‌ها بیاموزد.
سبک زندگی سالم نیز بخش جدایی‌ناپذیر درمان است. خواب کافی، تغذیه متعادل و فعالیت بدنی منظم همگی در کاهش شدت علائم نقش دارند. همچنین حمایت خانواده و دوستان می‌تواند به فرد انگیزه دهد تا روند درمان را ادامه دهد. ترکیب این روش‌ها باعث می‌شود فرد نه تنها علائم را کنترل کند، بلکه کیفیت زندگی خود را در بلندمدت ارتقا بخشد.

درباره “اختلال هیپومانیا ” بیشتر بخوانید:

به این مقاله امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *