اعتیاد یک چالش روانی رایج است که انسان ها از آن عبور می کنند. انواع مختلفی از اعتیاد روانی وجود دارد: اعتیاد به پورنوگرافی، اعتیاد جنسی، اعتیاد به غذا، اعتیاد به رابطه و غیره. در این جا اعتیاد به مواد در این بحث گنجانده نشده است، مانند اعتیاد به مواد مخدر و الکل. البته اعتیاد به مواد به اعتیاد روانی نیز مربوط می شود، اما این ماده سلول های عصبی را تغییر می دهد و روی آن تاثیر می گذارد که این موضوع متفاوت است و نیاز به درمان تخصصی و پزشکی دارد. لطفا از هر گونه مواد دوری کنید، این به هیچ وجه سرگرم کننده نیست.
این طبقه بندی گمراه کننده است، می تواند به انواع مختلفی منجر شود، اما مسئله خود اعتیاد است، صرف نظر از هرزه نگاری یا رابطه یا هر چیز دیگری. بسیاری از مردم مایلند با جستجوی علائم هر «نوع» اعتیاد در اینترنت مشکل خود را تایید کنند، اما این تله ای است که باید نسبت به آن هوشیار بود.
اعتیاد بسیار ظریف تر از چیزی است که به نظر می رسد. برای مثال، خودشیفتگی در اصل نوعی اعتیاد است. به همین دلیل است که تکیه بر علامتی که با کلمات تعریف می شود محدود و گمراه کننده است، آن چه مهم است درک خود است، نه این که صرفا به فکر مقابله با اعتیاد باشد که شکل دیگری از اعتیاد است.
تایید اعتیاد نسبتا آسان است زیرا می توانید مستقیما میل به انجام کاری تکراری و رنج ناشی از آن را در خود مشاهده کنید. پایان دادن به اعتیاد به معنای درک کامل اعتیاد است، به این معنی که شما اعتیاد خود را تمام می کنید و آن را به طور کامل مشاهده کنید.
با این حال، وقتی فردی از اعتیاد رنج می برد، همیشه می خواهد از نظر ذهنی از اعتیاد خلاص شود، اما انجام این کار مانع مشاهده و درک او می شود. آیا می توانید این تمایل را در خود مشاهده کنید؟ آیا می توانید هر خواسته ای را رها کنید و به سادگی با آن مشکل بمانید، از مشکل فرار نکنید؟
مطالب مرتبط: اعتیاد رفتاری چیست و چه کاربردی دارد
اعتیاد یک فرآیند فکری است: تا زمانی که لذت جویی وجود دارد، اعتیاد نیز وجود دارد. به عنوان مثال اعتیاد به پورنوگرافی را در نظر بگیرید. وقتی کسی پورنوگرافی مصرف می کند، از آن لذت زیادی می برد. تصویر و صدای پورنوگرافی باعث ایجاد احساسات جنسی می شود که لذت طلبی است.
ذهن به بازپخش تصاویر و صدا ها ادامه می دهد تا احساسات جنسی را تحریک کند. در ابتدا، ذهن لذت زیادی می برد، رضایت، تحقق و همه چیز های دیگر، اما این بازپخش به دلیل لذت تبدیل به یک حلقه می شود. وقتی یک حلقه یا الگو شکل می گیرد ذهن ناگزیر در تضاد است زیرا ذهن همیشه پویا است و در برابر هر الگو مقاومت می کند. این تضاد چالش های ذهنی را به همراه می آورد که در انواع علائمی که در کلمات توصیف می شوند آشکار می شوند، اما علائم تمرکز اشتباه هستند و می توانند حواس پرتی را ایجاد کنند که فرد را از برخورد با موضوع باز می دارد.
برای حل این اعتیاد پایان دادن به حلقه است، اما شما نمی توانید آن را از طریق هیچ کنترل ذهنی انجام دهید، که چیزی را حل نمی کند اما ممکن است مسائل اضافی را به همراه داشته باشد. پایان دادن به حلقه به معنای توقف لذت جویی است. آیا می توانید هر لذتی را رها کنید؟ عموما افراد حاضر نیستند لذت را کنار بگذارند زیرا فکر می کنند لذت تنها معنای زندگی آن ها است و به همین دلیل لذت را حفظ می کنند. آیا این طرز تفکر را در خود مشاهده می کنید؟
بیشتر بخوانید: تفاوت استرس و اضطراب
تمام چالش های ذهنی از لذت جویی ناشی می شود. لذت، زندگی را از بین می برد. وقتی فردی بدون جستجوی لذت زندگی می کند، زندگی سرشار از شادی است، اما باید با عمل واقعی آن را کشف کرد، دست از هر لذتی بردارد وگرنه آن چه در این جا گفته می شود دیدگاه گوینده است، نه واقعیت شما.
تا این جا از طریق پرس و جو در می یابیم که پایان دادن به اعتیاد پایان دادن به لذت جویی است، بنابراین توجه به طور طبیعی به سمت «پایان دادن به لذت جویی» می رود. آیا می توانید به لذت جویی پایان دهید؟ آیا می توانید در حال حاضر بدون جستجوی ذهنی یک زندگی کامل داشته باشید؟
به عنوان مثال اعتیاد به رابطه را در نظر بگیرید، ذهن به دنبال لذت بردن از تصاویر ذهنی مربوط به رابطه است و ذهن حاضر نیست این لذت را رها کند، اما در رابطه واقعی، افراد در حال تغییر هستند و همه چیز پویا است که در تضاد است. با تصاویر ذهنی ایستا و بدون تغییر. بنابراین چنین درگیری های ذهنی باعث می شود همه افراد در رابطه دچار مشکل شوند.
مطالب مرتبط: تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس
تصاویر ذهنی رابطه توهمی است که فرد باید از آن لذت ببرد، در حالی که رابطه واقعی فقط در این لحظه و فراتر از هر تصویر ذهنی می تواند وجود داشته باشد. بنابراین زندگی کامل در حال حاضر در واقع تغذیه رابطه است، اما اعتیاد رابطه را از بین می برد.
برای زندگی کامل در حال حاضر مستلزم مشاهده و خودکاوی فوق العاده است، که به طور طبیعی به پرسش مراقبه واقعی یعنی درک کامل خود می رسد..
این مقاله قصد دارد شما را از طریق مسائل راهنمایی کند و بر روی یک موضوع درست تمرکز کند، یعنی زندگی کامل در حال حاضر بدون هیچ گونه لذتی داشته باشید و این کل فرآیند مراقبه است.
شاید شما به طور کامل متوجه آن چه در این مقاله گفته شده است نباشید، اما مهم نیست زیرا هنوز آن را درک نکرده اید. وقتی واقعا با کاوش در خود به عمق خود بروید، طبیعتا معنی آن را کاملا درک خواهید کرد. به هر حال عمل شما مهم است.
هدف از این مقاله صرفا مبتنی بر نیکی و مراقبت از هر انسانی است. امیدواریم بتوانید به خود پرستی اهمیت دهید و وضوح نهایی را برای خود بیابید.
فهرست مطالب
سلام وقت بخیر
خانمی هستم ۲۵ساله همسرمم ۳۸سال داره ما ازدواج نکردیم چند ماهی صیغه بودیم
من بعد از چند ماه به همسرم با عشق قبلیم خیانت کردم و موضوع رو فهمید یعنی خودمم راستشو گفتم الان تقریبا باهم حرف میزنیم برای اینکه منو ببخشه ازم فرصت میخواد الان ۲۰روری هست که این ماجرا پیش اومده
هر سری باهم حرف میزنه کارای قبلو میزنه تو سرم
من باید چیکار کنم ک زندگیم مثل قبل بشه
ممنون
سلام ۳۳ ساله هستم و ۶ ساله که ازدواج کردم ۶ ماه بعد از ازدواجم به طود اتفاقی پیاهای همسرم رو با یه خانمی داخل گوشیش دیدم در کمال ناباوری چون هیچ مشکلی تو رابطه ما نبود و ما با عشق ازدواج کردیم بعد از مطرح کردن قضیه باهاش قول داد که دیگه تکرار نشه تو این ۶ سال این باره چهارمه که من متوجه شدم اون جریانات هنوز ادامه داره البته با اون خانم نه با آدم های مخطلف
من برای ساختن زندگیمون خیلی تلاش کردم و واقعا نمیخوام زندگیم از هم بپاشه لطفا راهنماییم کنید
ما هنوزم تو رابطمون هیچ مشکلی نداریم و همسرم از نظر عاطفی و مالی و….. برام چیزی کم نذاشته چطور میتونم این قضیه رو حل کنم؟